مصادیق جرم در قرآن کریم

نوع مقاله : علمی-تخصصی

نویسنده

محقق

چکیده

جرم ارتکاب یا امتناع از فعلی است که شریعت بر حرام بودن آن تصریح نموده است و مجازاتی را بر آن تعیین نموده است. نخستین جنایت وحشتناکی که در جهان رخ داد از طرف قابیل علیه برادرش هابیل بود که به قتل هابیل منجر گردید. بدین گونه جنایت در دودمان آدم همچنان باقی ماند و بی‌گمان این پدیده شوم نسل اندر نسل انسان ادامه پیدا خواهد کرد. چرا که جرم از طبیعت انسان پدید می‌آید به لحاظ این‌که انسان مرکب از بالاترین مظاهر پاکی و پست‌ترین مظاهر پلیدی است، مظاهر دسته دوم است که مایه ارتکاب جرائم و معاصی می‌گردد. شیوه درمان این بیماران شناخت و مجازات آن‌ها است؛ بنابراین خداوند تبارک و تعالی جهت آگاهی بند‌گان خویش مفهوم جرم را در قالب واژه‌های مختلف و در افعال گوناگون به‌کار برده است تا باشد که این پدیده شوم را به شکل هویدا بیان نموده و از شیوع آن جلوگیری نماید.

کلیدواژه‌ها


مصادیق جرم در قرآن کریم

قیام‌الدین میرزاد[1]

چکیده

جرم ارتکاب یا امتناع از فعلی است که شریعت بر حرام بودن آن تصریح نموده است و مجازاتی را بر آن تعیین نموده است. نخستین جنایت وحشتناکی که در جهان رخ داد از طرف قابیل علیه برادرش هابیل بود که به قتل هابیل منجر گردید. بدین گونه جنایت در دودمان آدم همچنان باقی ماند و بی‌گمان این پدیده شوم نسل اندر نسل انسان ادامه پیدا خواهد کرد. چراکه جرم از طبیعت انسان پدید می‌آید به لحاظ این‌که انسان مرکب از بالاترین مظاهر پاکی و پست‌ترین مظاهر پلیدی است، مظاهر دسته دوم است که مایه ارتکاب جرائم و معاصی می‌گردد. شیوه درمان این بیماران شناخت و مجازات آن‌ها است؛ بنابراین خداوند تبارک و تعالی جهت آگاهی بند‌گان خویش مفهوم جرم را در قالب واژه‌های مختلف و در افعال گوناگون به‌کار برده است تا باشد که این پدیده شوم را به شکل هویدا بیان نموده و از شیوع آن جلوگیری نماید.

واژگان کلیدی: جرم، مصادیق، قرآن کریم.

 

 

مقدمه

عملکرد هر انسان تابع نگرش او است؛ بنابراین اگر خواسته باشیم رفتار کسی را اصلاح و از ارتکاب هرگونه جرم و گناه جلوگیری کنیم در قدم نخست باید بینش او را نسبت به مسأله مورد نظر اصلاح نماییم. خداوند در قرآن کریم پیام‌های را به انسان‌ها داده است که به اشکال مختلف باعث آگاهی انسان در موارد مختلف می‌شود. از جمله این‌که او را از عاقبت گناه و جرم آگاه نموده و از این طریق خواسته است انسان را از ارتکاب اعمال زشت بر حذر دارد. پرسش اصلی این نوشتار این است که آیا مصادیق جرم در قرآن‌کریم وجود دارد؟ قرآن کدام عمل انسان‌ها را جرم دانسته است؟

جرم پدیده‌ای است که در تاریخ متمادی بشر دامن‌گیر جامعه انسانی بوده و در هیچ مقطع تاریخی انسان از گزند آن در امان نبوده است. به همین جهت این پدیده شوم نه تنها در قوانین وضعی بشر مورد توجه قرار گرفته است، بلکه قرآن‌ کریم نیز در مورد مصادیق جرم رهنمودهای به بشر داده شده است. درباره احکام جرم نیز در قرآن توجه جدی صورت گرفته است؛ و همچنین کیفرهایی نیز در نظر گرفته است. قرآن‌ کریم جرم را ذیل واژه‌های مختلف بیان نموده است و هر کدام از بخشی از آثار شوم جرم پرده بر‌می‌دارد که این بیانگر متنوع و گوناگون بودن جرم است.

1. مصادیق جرم در قرآن کریم

در قرآن کریم به مصادیق گونان جرم اشاره شده است که به برخی آن‌ها پرداخته می‌شود:

۱-1. ممانعت از زیارت خانه‌ی خدا

ممانعت از زیارت خانه‌ی خدا از جمله مصداق‌های جرم است. خداوند تبارک و تعالی چنین می‌فرماید: « وَ لا یَجْرِمَنَّکُمْ شَنَآنُ‏ قَوْمٍ أَنْ صَدُّوکُمْ عَنِ الْمَسْجِدِ الْحَرامِ أَنْ تَعْتَدُوا وَ تَعاوَنُوا عَلَى الْبِرِّ وَ التَّقْوى‏ وَ لا تَعاوَنُوا عَلَى الْإِثْمِ وَ الْعُدْوانِ وَ اتَّقُوا اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ شَدیدُ الْعِقاب‏» (مائده، ۲). اى کسانى که ایمان آورده‏اید! شعائر و حدود الهى (و مراسم حج را محترم بشمرید! و مخالفت با آنها) را حلال ندانید! و نه ماه حرام را، و نه قربانی‌هاى بى‏نشان و نشاندار را، و نه آنها را که به قصد خانه خدا براى به‌دست آوردن فضل پروردگار و خشنودى او مى‏آیند! اما هنگامى که از احرام بیرون آمدید، صید کردن براى شما مانعى ندارد. و خصومت با جمعیّتى که شما را از آمدن به مسجد الحرام (در سال حدیبیه) بازداشتند، نباید شما را وادار به تعدّى و تجاوز کند! و (همواره) در راه نیکى و پرهیزگارى با هم تعاون کنید! و (هرگز) در راه گناه و تعدّى همکارى ننمایید! و از (مخالفت فرمان) خدا بپرهیزید که مجازات خدا شدید است.‏

 خداوند تبارک و تعالی در این آیه خطاب به مسلمانان می‌فرماید اگر جمعی از مشرکان در جریان صلح حدیبیه مانع زیارت شما از خانه خدا شدند، این نباید موجب کینه ورزی شما پس از اسلام آوردن آنان در هنگامی که شما بر آن مسلط هستید، شود و باعث گردد آنان را از انجام مناسک خانه خدا منع و به حقوق آنان و امنیت جانی، مالی و آبرویی ایشان تعدی و تجاوز نمایید. حال که خدا شما را بر آنان مسلط کرده است وبال این جرم بر شما تحمیل نشود.

1-2. عناد نسبت به آیات الهی

« وَ کَذلِکَ نُفَصِّلُ الْآیاتِ وَ لِتَسْتَبینَ‏ سَبیلُ الْمُجْرِمین‏» (انعام، ۵۵)، و اینگونه آیات خود را به روشنی بیان می‌کنیم تا راه و رسم گناهکاران روشن شود. بنابراین، معنای آیه مورد بحث چنین می‌شود که این طور معارف الهی را شرح داده و بعضی را از بعضی جدا و متمایز نموده و ابهامی که عارض بر آن شده بود از بین بردیم تا این که راه مجرمین روشن و رسوایی‌شان برملا گردد و در نتیجه مؤمنین از آن راه دوری نمایند؛ بنابراین مراد از «روش مجرمین» آن طریقه‌ای است که در مقابل آیات ناطق به توحید و معارف حقه‌ای که متعلق به توحید است به‌کار می‌برند و آن طریقه همانا انکار و عناد و اعراض از آیات و کفران نعمت است.

1-3. مکر و نیرنگ در برابر دعوت انبیا

قرآن کریم می‌فرماید: «وَ کَذلِکَ جَعَلْنا فی‏ کُلِّ قَرْیَةٍ أَکابِرَ مُجْرِمیها لِیَمْکُرُوا فیها وَ ما یَمْکُرُونَ إِلاَّ بِأَنْفُسِهِمْ وَ ما یَشْعُرُون‏» (انعام، ۱۲۳)، و (نیز) این گونه در هر شهر و آبادى، بزرگان گنهکارى قرار دادیم؛ (افرادى که همه گونه قدرت در اختیارشان گذاردیم؛ اما آنها سوء استفاده کرده، و راه خطا پیش گرفتند؛) و سرانجام کارشان این شد که به مکر (و فریب مردم) پرداختند؛ ولى تنها خودشان را فریب مى‏دهند و نمى‏فهمند.

در این آیه خداند تبارک و تعالی با اشاره به وضع سران کفر و فساد آنان را افراد مکار نیرنگ‌باز معرفی کرده‌ است. خداوند کسانی را که تلاش می‌کنند مردم را از راه راست منحرف سازند، به‌عنوان مجرم یاد کرده است.

1-4. تکذیب نبوت پیامبر اسلام

« فَإِنْ کَذَّبُوکَ‏ فَقُلْ رَبُّکُمْ ذُو رَحْمَةٍ واسِعَةٍ وَ لا یُرَدُّ بَأْسُهُ عَنِ الْقَوْمِ الْمُجْرِمین‏» (انعام، ۱۴۷)، اگر تو را تکذیب کنند (و این حقایق را نپذیرند)، به آنها بگو: «پروردگار شما، رحمت گسترده‏اى دارد؛ اما مجازات او هم از مجرمان دفع شدنى نیست (و اگر ادامه دهید کیفر شما حتمى است). در این آیه شریفه خداوند ضمن بیان وسعت رحمت خویش کسانی را که به تکذیب رسول اکرم (ص) ادامه می‌دهند تعبیر به محرم نموده و آنان را به مجازات حتمی تهدید می‌کند.

1-5. افترا بستن بر خداوند و تکذیب آیات الهی

« إِنَّ الَّذینَ کَذَّبُوا بِآیاتِنا وَ اسْتَکْبَرُوا عَنْها لا تُفَتَّحُ‏ لَهُمْ أَبْوابُ السَّماءِ وَ لا یَدْخُلُونَ الْجَنَّةَ حَتَّى یَلِجَ الْجَمَلُ فی‏ سَمِّ الْخِیاطِ وَ کَذلِکَ نَجْزِی الْمُجْرِمینَ» (اعراف، ۴۰)، کسانى که آیات ما را تکذیب کردند، و در برابر آن تکبّر ورزیدند، (هرگز) درهاى آسمان به رویشان گشوده نمى‏شود؛ و (هیچ گاه) داخل بهشت نخواهند شد مگر اینکه شتر از سوراخ سوزن بگذرد! این گونه، گنهکاران را جزا مى‏دهیم‏.

در حدیثی از امام باقر (ع) چنین می‌خوانیم: اما المؤمنون فترفع اعمالهم و ارواحهم الی السماء فتفتح لهم ابوابها و اما الکافر فیصعد بعمله و روحه حتی اذا بلغ الی السماء نادی مناد اهبطوا به الی سجین»، اما مؤمنان، اعمال و ارواحشان به سوی آسما‌ن‌ها برده می‌شود و درهای آسمان به روی آن‌ها گشوده خواهد شد، اما کافر روح و عملش را بالا می‌برند تا به آسمان برسد در این هنگام کسی صدا می‌زند آن را به سوی سجین (دوزخ) پائین ببرید (طبرسی، 1372، ج۴، ص 254).

 ممکن است منظور از آسمان در این‌جا معنا ظاهر آن باشد و نیز ممکن است کنایه از مقام قرب خداوند بوده باشد، همانطورکه در آیه ۹ سوره فاطر می‌خوانیم: «الیه یصعد الکلم الطیب و العمل الصالح یرفعه». سخنان پاکیزه به سوی او بالا می‌روند و عمل صالح ترفیع می‌دهد. سپس اضافه می‌کند: آن‌ها وارد بهشت نخواهند شد تاز مانی که شتر از سوراخ سوزن بگذرد (ولایدخلون الجنه حتی یلج الجمل فی السم الخیاط).

 این تعبیر کنایه لطیفی از محال بودن این امر است؛ در واقع برای این‌که عدم امکان دخول این افراد در بهشت به صورت مسأله حسی درآید این مثال انتخاب شده است. همانظور که هیچ کسی تردید ندارد که ممکن نیست شتر با آن جثه بزرگش از سوراخ باریک سوزن عبور کند، همین طور مسلم بدانند راهی برای ورود افراد بی‌ایمان متکبر در بهشت مطلقاً وجود ندارد. در پایان آیه برای تأیید و توضیح بیشتر اضافه می‌کند: این چنین گنهکاران را کیفر می‌دهیم «و کذلک نجزی المجرمین» (مکارم شیرازی، ۱۳۷۴، ج 6، ص۱۷۰).

1-6. عمل زشت لواط

«إِنَّکُمْ لَتَأْتُونَ الرِّجالَ شَهْوَةً مِنْ دُونِ النِّساءِ بَلْ أَنْتُمْ قَوْمٌ مُسْرِفُونَ وَ ما کانَ جَوابَ قَوْمِهِ إِلاَّ أَنْ قالُوا أَخْرِجُوهُمْ مِنْ قَرْیَتِکُمْ إِنَّهُمْ أُناسٌ یَتَطَهَّرُونَ فَأَنْجَیْناهُ وَ أَهْلَهُ إِلاَّ امْرَأَتَهُ کانَتْ مِنَ الْغابِرِینَ وَ أَمْطَرْنا عَلَیْهِمْ مَطَراً فَانْظُرْ کَیْفَ کانَ عاقِبَةُ الْمُجْرِمِینَ» (اعراف، ۸۱-۸۴)، آیا شما از روى شهوت به سراغ مردان مى‏روید، نه زنان؟ شما جمعیت تجاوزکارى هستید! ولى پاسخ قومش چیزى جز این نبود که گفتند اینها را از شهر و آبادى خود بیرون کنید که اینها افراد متظاهرى هستند. (چون کار به اینجا رسید) ما او و خاندانش را رهایى بخشیدیم جز همسرش که با بازماندگان (در شهر) بود. و (سپس چنان) بارانى بر آنها فرستادیم (بارانى از سنگ که آنها را نابود ساخت) اکنون بنگر سرانجام کار مجرمان به کجا کشید.

در این آیه شریفه خداوند مردان قوم لوط را که جهت عمل زشت‌شان که همجنس بازی بود مجرم خوانده است و از مجازات دنیوی با بارش از سنگ همراه بوده خبر داده است (مکارم، 1374، ج 6، ص 243).

1-7. استهزا پیامبر اسلام

« وَ لَئِنْ سَأَلْتَهُمْ لَیَقُولُنَّ إِنَّما کُنَّا نَخُوضُ وَ نَلْعَبُ قُلْ أَ بِاللَّهِ وَ آیاتِهِ وَ رَسُولِهِ کُنْتُمْ تَسْتَهْزِؤُنَ لا تَعْتَذِرُوا قَدْ کَفَرْتُمْ بَعْدَ إِیمانِکُمْ إِنْ نَعْفُ عَنْ طائِفَةٍ مِنْکُمْ نُعَذِّبْ طائِفَةً بِأَنَّهُمْ کانُوا مُجْرِمِینَ» (توبه، ۶۵-۶۶) منافقان از آن بیم دارند که آیه‏اى بر ضد آنها نازل گردد و به آنها از اسرار درون قلبشان خبر دهد، بگو: استهزا کنید، خداوند آنچه را از آن بیم دارید آشکار مى‏سازد. و اگر از آنها بپرسى (چرا این اعمال خلاف را انجام دادید) مى‏گویند ما بازى و شوخى مى‏کردیم، بگو آیا خدا، و آیات او، و پیامبرش را مسخره مى‏کنید. (بگو) عذر خواهى نکنید (که بیهوده است، چرا که) شما پس از ایمان آوردن کافر شدید، اگر گروهى از شما را (به خاطر توبه) مورد عفو قرار دهیم، گروه دیگرى را عذاب خواهیم کرد، زیرا آنها مجرم بودند.

1-8. شرک ورزیدن به خداوند

«قالَ الَّذِینَ اسْتَکْبَرُوا لِلَّذِینَ اسْتُضْعِفُوا أَ نَحْنُ صَدَدْناکُمْ عَنِ الْهُدى‏ بَعْدَ إِذْ جاءَکُمْ بَلْ کُنْتُمْ مُجْرِمِینَ وَ قالَ الَّذِینَ اسْتُضْعِفُوا لِلَّذِینَ اسْتَکْبَرُوا بَلْ مَکْرُ اللَّیْلِ وَ النَّهارِ إِذْ تَأْمُرُونَنا أَنْ نَکْفُرَ بِاللَّهِ وَ نَجْعَلَ لَهُ أَنْداداً وَ أَسَرُّوا النَّدامَةَ لَمَّا رَأَوُا الْعَذابَ وَ جَعَلْنَا الْأَغْلالَ فِی أَعْناقِ الَّذِینَ کَفَرُوا هَلْ یُجْزَوْنَ إِلاَّ ما کانُوا یَعْمَلُونَ» (سباء، ۳۲-۳۳)، کافران گفتند: ما هرگز به این قرآن و کتب دیگر که قبل از آن بوده ایمان نخواهیم آورد، اگر ببینى هنگامى که این ستمگران در پیشگاه پروردگارشان (براى حساب و جزا) بازداشت شده‏اند (از وضع آن‌ها تعجب مى‏کنى) در حالى که هر کدام گناه خود را به گردن دیگرى مى‏اندازد، مستضعفان به مستکبران مى‏گویند: اگر شما نبودید ما مؤمن بودیم! (اما) مستکبران به مستضعفان پاسخ مى‏دهند: آیا ما شما را از هدایت بازداشتیم بعد از آن که به سراغ شما آمد (و آن را به خوبى دریافتید) بلکه شما خود مجرم بودید. مستضعفان به مستکبران مى‏گویند وسوسه‏هاى فریب‌کارانه شما در شب و روز (مایه گمراهى ما شد) هنگامى که به ما دستور مى‏دادید که به خداوند کافر شویم و شریکهایى براى او قرار دهیم آنها هنگامى که عذاب (الهى) را مى‏بینند ندامت خود را کتمان مى‏کنند (مبادا بیشتر رسوا شوند) و ما غل و زنجیر در گردن کافران مى‏نهیم آیا جز آنچه عمل مى‏کردند به آن‌ها جزا داده مى‏شود؟!

 در این آیه می‌خوانیم که مجرمان ندامت خود را پنهان می‌کنند در حالی که در آیات و روایات دیگر آمده که آنان ندامت خود را آشکار می‌کنند. این تفاوت به خاطر آن است که مواقف قیامت متفاوت است اگر چه به گفته راغب در مفردات خود «اسروا الندامه» هم به‌معنای اظهار ندامت است و هم به‌معنای مخفی کردن ندامت و لی با توجه به حدیثی از امام صادق ع وارد شده است که مراد همان مخفی کردن ندامت است. امام صادق ع در پاسخ این سؤال که نگاه داشتن ندامت در دل برای چیست؟ فرمود برای آنکه از سرنش دیگران دور بماند. (قرائتی، ۱۳۸۳، ج ۷ ص ۴۴۸). بنابراین، طبق ظاهر آیه جرمی که مورد مخاصمه این دو گروه قرار گرفته است کفر و شرک می‌باشد.

  1-9. همکاری با حکومت فرعونیان

« قالَ رَبِّ بِما أَنْعَمْتَ عَلَیَّ فَلَنْ أَکُونَ ظَهیراً لِلْمُجْرِمین‏» (قصص، ۱۷). موسی گفت: پروردگارا به شکرانه نعمتی که به من دادی هرگز پشتیبان مجرمان نخواهیم بود. مراد از مجرمین فرعون و قوم اوست و معنای این جمله عهد و پیمانى است از سوى موسى که دیگر هیچ مجرمى را در جرمش کمک‏ نکند، تا شکر نعمتهایى را که به وى ارزانى داشته به جا آورده باشد، و مراد از نعمت، با در نظر گرفتن اینکه قیدى به آن نزده، ولایت الهى است. (طباطبایی، ۱۳۶۸، ج ۱۶ ص ۲۵). خلاصه این که آیه فوق  همکاری با حکومت طاغوت و ستمگر را جرم بیان نموده است.

 1-10. تکذیب انبیاء الهی

در این مورد خداوند چنین می‌فرماید: «أَ هُمْ خَیْرٌ أَمْ قَوْمُ تُبَّعٍ وَ الَّذینَ مِنْ قَبْلِهِمْ أَهْلَکْناهُمْ إِنَّهُمْ کانُوا مُجْرِمین‏» (دخان، ۳۷) آیا آنان بهترند یا قوم «تبّع» و کسانى که پیش از آنها بودند. ما آنان را هلاک کردیم، چرا که مجرم بودند.

1-11. تمسخر مؤمنان

« إِنَّ الَّذینَ أَجْرَمُوا کانُوا مِنَ الَّذینَ آمَنُوا یَضْحَکُون‏» (مطففین، ۲۹)، بدکاران (در دنیا) پیوسته به مؤمنان مى‏خندیدند. خنده‌ای تمسخر‌آمیز و تحقیر‌کننده، خنده‌ای که از روح طغیان و کبر و غرور و غفلت ناشی می‌شود و همیشه افراد سبکسر و مغرور در برابر مؤمنان با تقوا چنین خنده‌های مستانه داشته‌اند. ضمناً تعبیر به «اجرموا» به جای «کفروا» نشان می‌دهد که افراد کافر و بی‌ایمان را از اعمال گناه‌آلودشان می‌توان شناخت؛ چرا که همیشه کفر سرچشمه جرم و عصیان است. (مکارم شیرازی، ۱۳۷۴، ج ۲۶، ص ۲۸۴).

نتیجه‌گیری

در یک جمع‌بندی آیات که در آن‌ها مصادیق «جرم» ذکر شده است می‌توان به نتایج ذیل دست یافت.

۱. اصطلاح جرم در قرآن اعم از نقض حق الله و هم حق عبد است. خداوند تبارک و تعالی ممانعت از زیارت خانه خدا، تعدی و تجاوز به زیارت‌کنندگان، اعراض از آیات الهی، کفران نعمت‌های خداوند، تکذیب نمودن آیات الهی، عمل زشت لواط، استهزاء پیامبر اسلام و کفر و شرک‌ورزی به خداوند را جرم شمرده و مرتکبین را تهدید به عذاب نموده است.

۲. معنای جرم مشروط به داشتن مجازات خاص دنیایی نیست؛ از دیدگاه قرآن برخی رفتارها جرم است حتی اگر مجازاتی در این دنیا برای آن‌ها تعرف نشده باشد.

۳. مشتقات واژه جرم در قرآن در معنای گناه کبیره و برزگی است که دارای عقوبت اخروی است به‌کار رفته است.

 

 

 

منابع

قرآن کریم

۱. طباطبایی، سید محمد حسین، (۱۳۶۸) سید محمد باقر موسوی همدانی، ترجمه تفسیر المیزان، ناشر، دفتر انتشارات اسامی جامعه‌ی مدرسین حوزه علمیه قم.

قرائتیُ محسن، (۱۳۸۳)، تفسیر نور، تهران، ناشر: مرکز فرهنگی درسهایی از قرآن.

۳: مکارم شیرازی، ناصر، (۱۳۷۴)، تفسیر نمونه، تهران، ناشر، دارالکتب الاسلامیه.

 

[1]. ماستری تفسیر و علوم قرآن

قرآن کریم
1. طباطبایی، سید محمد حسین، (۱۳۶۸) سید محمد باقر موسوی همدانی، ترجمه تفسیر المیزان، ناشر، دفتر انتشارات اسامی جامعه‌ی مدرسین حوزه علمیه قم.
2. قرائتیُ محسن، (۱۳۸۳)، تفسیر نور، تهران، ناشر: مرکز فرهنگی درسهایی از قرآن.
3. مکارم شیرازی، ناصر، (۱۳۷۴)، تفسیر نمونه، تهران، ناشر، دارالکتب الاسلامیه.